قبل از اینکه بخواهیم وارد دنیای پر رمز و راز عملیات روانی شویم، یک سؤال مهم جلوی ما ایستاده است: چرا بدون بردن عملیات روانی، بردن جنگ نظامی عملاً غیرممکن است؟
چرا جنگ نظامی بدون عملیات روانی جواب نمی دهد
ببین… در یک حمله نظامی، اگر بخواهی حتی امیدی به موفقیت داشته باشی، باید حداقل سه برابر طرف مقابل تجهیزات و نیرو داشته باشی. همین اول کار، یک فشار اقتصادی حسابی روی کشورت مینشیند.
حالا فرض کنیم (از همان فرضهای خیلی محال…) کشوری بینهایت پول دارد. خب؟ تازه بازی شروع میشود.
در یک جنگ واقعی، برای اینکه خاکی را تصرف کنی، باید نیروهای مدافع آن را از بین ببری. حتی اگر تمام سربازانت از بدو تولد بین پوشک و شیشه شیر، دوره رنجر هم گذرانده باشند، باز هم تلفات انسانی خواهی داد. این مرحله را بگذاریم کنار.
از آن طرف، نیروهای مدافع هم قرار نیست وسط میدان شهر با پلاکارد «ما اینجاییم، بزنید ما را» جمع شوند. از ساختمانها، کوچهها و زیرساختها استفاده میکنند. پس تو مجبور میشوی شهر را ویران کنی؛ همان سناریوی معروف «زمین سوخته».
فرض کنیم ویران کردی. خب، بعدش چه؟
حالا باید کلی هزینه کنی و شهر را از نو بسازی. یعنی یک فشار اقتصادی دیگر، یک تورم دیگر… و یک سردرد دیگر. بیایید فرض کنیم اصلاً پول برایت مسئله نیست. خب… مشکل بزرگتری در راه است.
آیا اصلاً میتوانی توی آن خاکی که گرفتی، با خیال راحت قدم بزنی؟
مردم همان شهر، تقریباً همگی کسی را به خاطر حمله تو از دست دادهاند. یعنی یک کینه و خشم خفته پشت چهرههای به ظاهر آرام. نتیجه؟
باید هر روز منتظر یک خبر تلخ درباره نیروهایت باشی؛ یک کمین، یک حمله کوچک، یک انفجار… خلاصه همان «هزینههای پنهان» که هیچ وزیر اقتصادی نمیتواند برایش جدول طراحی کند.
و اصل داستان همینجاست تو میتوانی یک شهر را خراب کنی، میتوانی به زور آن را بگیری، اما نمیتوانی فکر و باور مردم را ازشان بگیری. همین باور باقیمانده، آنقدر در طول زمان به تو ضربه میزند که آخرش چمدانت را جمع میکنی و با خودت میگویی: «کشور خودمان قشنگتر بود، برگردیم همانجا.»
اما ماجرا در جنگ و عملیات روانی چگونه است
در جنگ و عملیات روانی، ماجرا کاملاً فرق میکند. اینبار تو کاری با بدن طرف مقابل نداری؛ حتی لازم نیست یک گلوله هم شلیک کنی. در واقع، زندهبودنِ آنها از مردهبودنشان برایت ارزشمندتر است. چرا؟
چون اینجا دیگر خبری از خرجتراشیهای جنگ نظامی نیست. توپ و تانک و پهپاد را کنار میگذاری و مستقیم میروی سراغ اصل ماجرا: افکار و باورهای مردم.
بهجای تصرف خاک، ذهن را تصرف میکنی؛ و باور کن ذهن اگر تسخیر شود، دیگر خاک خودش با پای خودش برایت میآید!
در این مدل جنگ، تو نیاز نداری نیروهایت را خرج مقابله با دشمن کنی؛ اصلاً چه کاری است؟
خودِ آنها را تبدیل میکنی به نیروی خودت. کاملاً داوطلبانه، کاملاً مشتاق، و گاهی حتی با احساس وظیفه انسانی!
و خب… حدس بزن در این صورت چه میشود؟
آنها دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که تو میخواهی؛ بیآنکه لازم باشد دستانت به خون آلوده شود. البته خونریزی صفر نمیشود؛ فقط فرقش این است که خونی از طرف تو ریخته نمیشود.
آنها خودشان، تا پای جان، برای خواستهای که گمان میکنند مالِ خودشان است میجنگند. در حالی که آن خواسته را تو به آرامی در ذهنشان کاشتهای.
تاریخچه عملیات روانی: چطور و از کجا شروع شد
اگر در کتابها کمی سرک بکشی و بخواهی تاریخچه پیدایش عملیات روانی را پیدا کنی، احتمالاً خیلی زود سر از جنگ جهانی اول درمیآوری. آنجا با نامهایی مثل Wellington House، کمیته مشهور Committee on Public Information (CPI)، وزارت پروپاگاندای آلمان نازی و Psychological Warfare Division آمریکا روبهرو میشوی؛ تشکیلاتی رسمی، پرزرقوبرق و البته کمی ترسناک.
اما راستش را بخواهی، ماجرا خیلی قبلتر از این حرفها شروع شده است.
اولین عملیات روانی تاریخ بشریت بر می گردد به داستان آدم و حوا و آنوقت که خداوند متعال به آنها گفت:
وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلَا مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (آیه 19 سوره مبارکه الأعراف)
ای آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید، و از هر جا [و هر نوع میوه ای] که خواستید بخورید، و به این درخت نزدیک مشوید که ازستمکاران [بر خود] خواهید شد.
ابلیس که به جایگاه آدم و حوا در بهشت حسادت می کرد، تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده آن دو را از بهشت بیرون کند. پس بدون اینکه وارد درگیری فیزیکی (جنگ نظامی) روی آنها عملیات روانی انجام داد. حالا چطور؟
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ (آیه 20 سوره مبارکه الأعراف)
پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاه بدنشان بر آنان پوشیده بود نمایان کند، [وسوسه اش این بود که به هر دو] گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر از این جهت که مبادا دو فرشته گردید، یا از جاودانان شوید.
ابلیس به دروغ گفت که اگر از میوه این درخت بخورید هر دو شما تبدیل به فرشته می شوید و برای همیشه جاویدان می شوید.
پس اولین چیزی که یاد می گیریم این است که اساس عملیات روانی بر پایه دروغ است.
در دروغی که ابلیس می گوید بر اساس رهایی از درد و رسیدن به لذت است. یعنی چی؟
یعنی ابلیس خوب میدانست که انسان، هرچقدر هم در بهشت غرق زیبایی و نعمت باشد، باز یک درد عمیق زیر پوستش میماند: اینکه روزی باید با همه آن خوبیها خداحافظی کند.
اصلاً خودِ موقتیبودن، یک جور درد است؛ دردی که آرام و بیصدا، لذت را کمرنگ میکند.
مثل روز اول ماه که حقوق میگیری. لحظه دریافت، یک حس خوب درونی جاری میشود؛ انگار جهان برای چند ثانیه به کامت شیرین میشود. اما همین که میدانی قرار است آخر ماه، مثل یک غروب غمگین، تمام شود… همان لذت اول را میشوید و با خودش میبرد.
اما با این حال آدم و حوا، به این توصیه (دروغ) ابلیس توجهی نکردند.
وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ (آیه 21 سوره مبارکه الأعراف)
و برای هر دو سوگند سخت و استوار یاد کرد که یقیناً من برای شما از خیر خواهانم
ابلیس که دید حرفش برو ندارد قسم سنگینی به خداوند متعال خورد. اینجا بود که ورق برگشت.
آدم و حوا حتی ثانیه ای در ذهن شان نمی گذشت که کسی بتواند به دروغ، به خدا قسم بخورد. پس حرف ابلیس را باور کردند. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که در عملیات روانی برای دروغی که گفته می شود باید یک سری سند و مدرک جعلی که بشدت واقعی و غیر قابل انکار بنظر بیاید ساخته شود.
مثل عملیات فریب که آمریکا با ایران در ماجرای جنگ 12 روزه انجام داد. گفتند بیا مذاکره کنیم. با اینکه رهبری مخالف مذاکره بود اما با هزار داستان و ماجرا، یک مسیر مذاکره غیر مستقیم را شروع شد.
دقیقا در وسط مذاکرات بود که آمریکا و اسراییل به ایران حمله کردند! و بعدش هم رسما ترامپ اعلام کرد که آره این یک عملیات فریب بود.
چرا در جمهوری اسلامی مجاز به استفاده از عملیات روانی نیستیم
همانطور که گفتم اساس عملیات روانی بر پایه دروغ و فریب ساخته شده است و واضحا اسلام مخالف سر سخت دروغ است. این یک قاعده و قانون بی چون چرا است حتی اگر دشمن، کثیف ترین موجود روی این کره خاکی باشد.
خب… حالا باید چه کنیم؟
یعنی دستها را بگذاریم روی هم، صاف بنشینیم و نگاه کنیم تا دشمن بیاید و با عملیات روانی ما را مثل هویج رنده کند؟
قطعاً نه. اینکه ما اجازه نداریم دروغ بگوییم یا فریبکاری کنیم، بهمعنای بیعملی نیست. بهمعنای این نیست که بگوییم «پس هیچ کاری نمیشود کرد، تقدیر همین است!» ابداً.
ما در اسلام عملیات روانی انجام نمیدهیم؛ بلکه با آن مقابله میکنیم. پس آنچه داریم، ضدِ عملیات روانی است، نه عملیات روانی.
پس یعنی کار ما راحت تر هست؟
هم یک خبر خوب دارم برایت هم خبر بد.
اول خبر بد: معلوم است که نه! چون برای انجام عملیات ضد، هم باید تکنیکهای عملیات روانی را بشناسی و هم باید روشهای خنثیسازی را بدانی.
اما خبر خوب این است که ما تنها نیستیم؛ همانطور که در هشت سال دفاع مقدس تنها نبودیم. به قول امام خمینی(ره): ما خدا داریم!
همین جمله بهظاهر ساده امام، چنان تأثیر بزرگی گذاشت که تبدیل شد به بزرگترین ضدِ عملیات روانی دنیا؛ و تا امروز هم هیچ کشوری نتوانسته با آن مقابله کند. این جمله، پایهگذار شعار اصلی سپاه شد؛ تا جایی که امروز آن را بهوضوح روی لوگوی سپاه میبینیم.
راز پنهان ضد عملیات روانی در لوگو سپاه پاسداران
احتمالاً بارها در جاهای مختلف آرم سپاه پاسداران را دیدهایم، اما به متنی که بالای اسلحه نوشته شده، دقت نکردهایم.
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ (آیه 60 سوره انفال)

به زبان ساده، خداوند به مؤمنان میگوید: شما تا حد توان خود برای رویارویی با دشمنانِ خدا و دشمنان خودتان آماده شوید؛ من نیز یاریتان میکنم، و نتیجه این میشود که ترس، وجود آنان را فرا میگیرد.
خب، اگر خدا شریک و یاور ماست، آیا نباید خودِ او هم در حد تواناییاش نیرو و تجهیزات آماده کند؟
بله. اما سؤال اصلی اینجاست: حد توانایی و استطاعت خدا چقدر است؟
بینهایت! حالا تصور کنم بهتر متوجه می شوی چرا در هشت سال دفاع مقدس، جنگ با داعش، جنگ 12 روزه با اسراییل، آمریکا و ناتو همچنان ایران پیروز شد در صورتی که به لحاظ منطقی و حساب کتاب روی کاغذ نباید هرگز این اتفاق می افتد!

پس اصلِ مقابله با عملیات روانی همان چیزی است که در قرآن آمده. و راستش برای من خیلی عجیب و حیرتانگیز است که خدا سالها قبل حتی قبل از اینکه چیزی به اسم جنگ مدرن یا عملیات روانی وجود داشته باشد به فکر ما بوده و نسخهاش را گذاشته جلوی دستمان.
انواع شاخه های مهم عملیات روانی
در ادامه می خواهم تو را با انواع شاخه ها و زیر شاخه های مهمی که در عملیات روانی استفاده می شود آشنا کنم.
- جنگ روانی Psychological Warfare
- جنگ اطلاعاتی Information Warfare
- جنگ جاسوسی Intelligence Warfare
- جنگ شناختی Cognitive Warfare
- جنگ میم ها Memetic Warfare
- جنگ مدیریت ادراک Perception Management
- جنگ هیبریدی یا ترکیبی Hybrid Warfare
- جنگ سیاسی Political Warfare
- جنگ اقتصادی Economic Warfare
- جنگ فرهنگی Cultural Warfare
- جنگ روایت ها Narrative Warfare
- جنگ تاثیرگذاری Influence Operations
- جنگ تبلیغاتی یا پروپاگاندا Propaganda Warfare
- جنگ اطلاعات غلط Disinformation Warfare
در نگاه اول شاید این اسمها ترسناک یا پیچیده به نظر برسند، اما خیالت راحت سعی میکنم آنها را به زبانی کاملاً ساده و قابلفهم توضیح بدهم؛ جوری که نه فقط بفهمی، بلکه عمیقاً حس کنی هر کدام چه معنایی دارد.
1-جنگ روانی Psychological Warfare چیست
جنگ روانی یعنی استفاده از روشهای غیرجنگی مثل تبلیغات، شایعهپراکنی، ترساندن و بازی با احساسات مردم برای اثر گذاشتن روی ذهن، عواطف و رفتارشان. یعنی بدون اینکه حتی یک ضربه فیزیکی بزنی، طرف را از درون ضعیف کنی.
یک جور بازی ذهنی است؛ جایی که با چند جمله، تصویر یا خبر، کاری میکنی طرف مقابل روحیهاش بریزد و نتواند درست تصمیم بگیرد.
این روش معمولاً برای پایین آوردن روحیه دشمن، تشویق به تسلیم، یا تغییر نظر مردم استفاده میشود. هدفش هم روشن است: کم کردن قدرت مقابله طرف مقابل بدون اینکه وارد جنگ واقعی شوی.
از جنگ نظامی گرفته تا رقابتهای سیاسی، همهجا به کار میرود؛ چون هم هزینهاش کمتر است، هم مسیر پیروزی را هموارتر میکند.
مثلا در در جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین جزوههایی را از هواپیما روی سربازان آلمانی میریختند که در آنها از سختیهای جنگ میگفتند و وعده زندگی بهتر پس از تسلیم میدادند. دقیقا به مشابه کاری که اسراییلی ها با مردم غزه انجام می دهند.

نکته: البته با Information Warfare تفاوت دارد چون جنگ روانی بیشتر بر احساسات و روان تمرکز دارد، در حالی که جنگ اطلاعاتی بر کنترل و دستکاری اطلاعات واقعی یا جعلی تأکید میکند. همچنین، با Propaganda Warfare متفاوت است زیرا پروپاگاندا فقط یکی از ابزارهای جنگ روانی است، نه کل آن.
2-جنگ اطلاعاتی Information Warfare چیست
جنگ اطلاعاتی یعنی دستکاری اطلاعات برای فریب دادن طرف مقابل، طوری که خودش هم نفهمد چه بلایی سرش آمده. مثل این است که یکسری داده غلط بدهی تا او بر اساس همان اطلاعات اشتباه، تصمیمهای بد و پرهزینه بگیرد.
تصورش کن مثل یک بازی شطرنج؛ اما بهجای مهرهها، اطلاعات را جابهجا میکنی تا حریف را مات کنی.
این روش هم برای محافظت از اطلاعات خودی استفاده میشود، هم برای ضربه زدن به اطلاعات دشمن؛ از هک کردن سیستمها گرفته تا پخش اطلاعات غلط و ساختن تصویرهای جعلی.
هدفش هم کاملاً روشن است: بهدست آوردن برتری در تصمیمگیری چه در میدان جنگ، چه در اقتصاد، چه در سیاست تا طرف مقابل کمکم ضعیف شود و تو یک قدم جلوتر بایستی.
بطور مثال در جنگ روسیه و اوکراین، روسیه از حملات سایبری برای اختلال در سیستمهای اطلاعاتی اوکراین استفاده کرد تا عملیات نظامیشان را مختل کند.

نکته: البته با جنگ روانی Psychological Warfare تفاوت دارد چون جنگ اطلاعاتی بر اطلاعات و سیستمها تمرکز دارد، نه مستقیماً بر احساسات. همچنین، با Disinformation Warfare متفاوت است زیرا دیساینفورمیشن فقط پخش اطلاعات غلط است، اما جنگ اطلاعاتی شامل دفاع و حمله گستردهتر به اطلاعات میشود.
3-جنگ اطلاعات جاسوسی Intelligence Warfare چیست
جنگ اطلاعات جاسوسی یعنی رقابت برای جمعآوری، تحلیل و حفاظت از اطلاعات محرمانه؛ مثل اینکه بخواهید رازهای دشمن را بدانید بدون اینکه او بفهمد. تصورش مثل یک بازی کارآگاهی است؛ جایی که اطلاعات پنهان را پیدا میکنید تا برتری داشته باشید.
این روش برای کسب اطلاعات استراتژیک در جنگها یا رقابتهای جهانی استفاده میشود. هدفش هم پیشبینی اقدامات دشمن و محافظت از اسرار خود است تا بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید.
بطور مثال در جنگ سرد، آمریکا و شوروی از جاسوسان برای دزدیدن فناوریهای نظامی استفاده میکردند.

4-جنگ شناختی Cognitive Warfare چیست
جنگ شناختی یعنی حمله کردن به خودِ فرآیند فکر کردن آدمها؛ یعنی جایی که تصمیم میگیرند، قضاوت میکنند، جهان را میفهمند.
در جنگ شناختی، طرف مقابل نمیآید اسلحه رویت بگیرد؛ میآید طرز فکرت را دستکاری میکند. یکجور «هکِ مغز» تمامعیار.
تصورش کن مثل یک ویروس ذهنی که آرامآرام وارد میشود و کمکم زاویه دیدت را تغییر میدهد. نه صدا دارد، نه دود بلند میشود، نه کسی میفهمد چه اتفاقی افتاد ولی نتیجهاش این است که تو همان چیزی را میبینی و باور میکنی که او میخواهد.
این روش توی جنگهای مدرن برای تغییر دادن واقعیت ادراکی دشمن استفاده میشود؛ یعنی کاری میکنند که تو دنیا را طوری ببینی که انگار نسخهی اصلی نیست، یک مدل دستکاریشده است.
هدف نهایی؟ سردرگمت کنند، تمرکزت را بههم بزنند و نگذارند درست تصمیم بگیری.
بطور مثال در انتخابات اخیر بعضی کشورها، از شبکههای اجتماعی مثل یک اتاق عملیات استفاده شد؛ چندتا پست، چندتا شایعه، چندتا موج مصنوعی… و نتیجه؟
رأیدهندهها بدون اینکه بفهمند، وارد مهدود اطلاعاتی شدند و حسابی گیج شدند.
یا همین امروز ماجرای حجاب در ایران، نمونهای آشکار از همین سبک عملیات روانی است؛ نتیجهاش را هم میتوانیم به وضوح ببینیم. این عملیات طی سالها، توسط رسانههای داخلی و خارجی پیگیری و اجرا شده است.

نکته: البته با Psychological Warfare تفاوت دارد چون جنگ شناختی بر فرآیندهای مغزی تمرکز دارد، نه فقط احساسات. همچنین، با Memetic Warfare متفاوت است زیرا میمتیک وار بر memes و ایدههای ویروسی تأکید دارد، اما این گستردهتر شامل فناوری است.
5-جنگ میم ها Memetic Warfare چیست
جنگ میمتیک یعنی استفاده هوشمندانه از میمها (همان تصاویر، جوکها، عبارتهای کوتاه و ویدیوهای ویروسی) در شبکههای اجتماعی برای اینکه یک ایده خیلی سریع پخش شود و نظر مردم را تغییر دهد. مثل یک ویروس واقعی عمل میکند، اما به جای بدن، ذهن آدمها را درگیر میکند.
هدف اصلی آن این است که بدون نیاز به جنگ فیزیکی یا حتی بحثهای طولانی، کنترل کنیم مردم چه فکری کنند، از چه چیزی خوششان بیاید یا از چه چیزی بدشان بیاید. به این کار میگویند کنترل «روایت» یا همان narrative در فضای دیجیتال.

برای مثال، در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا، هزاران میم درباره هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در شبکههای اجتماعی پخش شد و خیلی از رأیدهندگان ناخودآگاه تحت تأثیر همین تصاویر و جوکها قرار گرفتند.
دقیقاً همین امروز هم میبینید؛ گاهی با چند میم خوب یا بد، یک محصول، یک شخص یا حتی یک ایده سیاسی در چند روز معروف یا منفور میشود. همه این اتفاقها بدون شلیک حتی یک گلوله و فقط با پخش سریع یک پیام در ذهن میلیونها نفر میافتد.
6-جنگ مدیریت ادراک Perception Management چیست
جنگ مدیریت ادراک یعنی دقیقاً کنترل کنی که دشمن، مردم یا حتی نیروهای خودی «چطور تو را ببینند» و چه تصویری از تو در ذهنشان بسازند؛ با انتخاب هوشمندانه اطلاعاتی که به آنها میرسانی یا از آنها پنهان میکنی.
مثل این است که در میدان نبرد، فقط چراغهایی را روشن کنی که قدرتت را بزرگتر و ضعفهایت را نامرئی نشان دهد.
این تکنیک یکی از سلاحهای اصلی در جنگ روانی و عملیات اطلاعاتی است. هدفش این است که بدون شلیک گلوله، اراده دشمن را بشکنی، حمایت مردم را به دست بیاوری یا حتی نیروهای خودی را با روحیه نگه داری؛ فقط با مدیریت «تصویری که دیگران از واقعیت میبینند».
مثلا وقتی یک ارتش در حال عقبنشینی است، مدیریت ادراک میکند و فقط فیلمهای پیروزیهای قدیمی، تعداد زیاد تانکها و موشکهایش را پخش میکند تا دشمن فکر کند هنوز خیلی قوی است و جرئت حمله نهایی را پیدا نکند.
در عملیات روانی علیه یک کشور، فقط تصاویر فقر، اعتراض و شکستهای دولت آن کشور را مدام منتشر میکنی تا مردمش احساس کنند حکومتشان ضعیف و ناتوان است و دیگر ارزش دفاع ندارد.
یک گروه مقاومت یا نیروی نظامی کوچک، با انتشار ویدیوهای دقیق و حرفهای از حملات موفقش، خودش را خیلی بزرگتر و غیرقابل شکست نشان میدهد؛ در حالی که در واقعیت تعدادشان کم است، اما تصویر ذهنی دشمن از آنها وحشتناک میشود.

در جنگ اوکراین و روسیه، هر دو طرف مدام تصاویری منتشر میکنند که فقط تلفات طرف مقابل را نشان میدهد و پیروزیهای خودشان را بزرگنمایی میکند؛ هدف دقیقاً مدیریت ادراک جهانی و داخلی است تا حمایت سیاسی و روحیه یکی بالا برود و دیگری بشکند.
7-جنگ هیبریدی Hybrid Warfare چیست
جنگ هیبریدی یعنی ترکیب شیوههای کلاسیک نظامی با روشهای تازهتری مثل حملات سایبری یا عملیات اطلاعاتی. میتوانید آن را مثل یک تیم فوتبال تصور کنید که هم حملهی مستقیم دارد و هم با حرکتهای فریبنده حریف را سردرگم میکند.
این نوع جنگ برای گیجکردن طرف مقابل در میدان نبرد امروزی به کار میرود و هدفش رسیدن به برتری است، آن هم بدون کشاندن ماجرا به یک جنگ تمامعیار.
روسیه در ماجرای کریمه از نیروهای نامنظم و جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. در مقیاس روزمره هم میتوان یک شرکت را تصور کرد که از یک طرف تبلیغ میکند و از طرف دیگر شایعهسازی را پیش میبرد تا رقبا را به هم بریزد.
8-جنگ سیاسی Political Warfare چیست
جنگ سیاسی یعنی بهکارگیری ابزارهای سیاسی برای وادار کردن طرف مقابل به انجام خواستهها، بدون آنکه درگیری مستقیم رخ بدهد. میتوان آن را شبیه یک مذاکره سخت تصور کرد که در آن با اعمال فشار تلاش میکنید نتیجه دلخواه را بگیرید.
این شیوه برای رسیدن به اهداف ملی بدون توسل به خشونت استفاده میشود. هدف اصلی آن تغییر سیاستها، جهتگیریها یا اتحادهای طرف مقابل است.
در دوران جنگ سرد، آمریکا با ارائه کمکهای اقتصادی تلاش میکرد بر تصمیمهای کشورهای مختلف اثر بگذارد. در دنیای امروز هم میتوان نمونههایی مانند اعمال تحریمهای سیاسی علیه یک کشور را در همین چارچوب دید.

| مثال | توضیح مختصر | جزئیات فریب/نقض تعهد |
|---|---|---|
| برجام (JCPOA, ۲۰۱۵) | توافق هستهای بین ایران و گروه P5+1 (شامل آمریکا) برای محدود کردن برنامه هستهای ایران در ازای رفع تحریمها. | آمریکا در سال ۲۰۱۸ تحت ترامپ از توافق خارج شد و تحریمها را بازگرداند، در حالی که ایران به تعهداتش عمل کرده بود. این اقدام به عنوان “فریب” توصیف شد، زیرا مذاکرات بر پایه تضمینهای بلندمدت بنا شده بود. تلاشهای بایدن برای احیا (۲۰۲۱-۲۰۲۵) نیز به دلیل جنگ اوکراین، انتخابات ایران و حملات اسرائیل/آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در ژوئن ۲۰۲۵، شکست خورد و “اسنپبک” تحریمها فعال شد. |
| اوکراین و وعدههای ناتو (۱۹۹۰-۲۰۲۲) | مذاکرات پس از فروپاشی شوروی برای الحاق کریمه و الحاقات شرقی اوکراین به ناتو، و حمایت آمریکا از اوکراین در برابر روسیه. | آمریکا و غرب قول دادند ناتو به شرق گسترش نیابد (در مذاکرات با گورباچف)، اما از ۱۹۹۹ به بعد، کشورهای شرقی به ناتو پیوستند. در ۲۰۲۲، آمریکا حمایت نظامی از اوکراین را افزایش داد بدون تضمین امنیتی مستقیم، که روسیه آن را “فریب” و تحریک برای جنگ میداند. ایران نیز به روسیه در جنگ تسلیحات داد، که مذاکرات برجام را پیچیدهتر کرد. |
| جنگ ویتنام و توافق پاریس (۱۹۷۳) | مذاکرات صلح پاریس برای پایان جنگ ویتنام، با قول آمریکا برای خروج نیروها و کمک به ویتنام جنوبی. | آمریکا پس از خروج، کمکهای مالی و نظامی را قطع کرد (به دلیل کنگره)، که منجر به سقوط سایگون در ۱۹۷۵ شد. ویتنام شمالی این را نقض تعهدات و فریب دیپلماتیک نامید. |
| کودتای گواتمالا (۱۹۵۴، عملیات PBSUCCESS) | مذاکرات دیپلماتیک با دولت منتخب ژاکوبو آربانز برای اصلاحات ارضی، اما CIA مخفیانه کودتا را حمایت کرد. | آمریکا قول حمایت از دموکراسی داد، اما برای منافع شرکت یونایتد فروت، دولت را سرنگون کرد. این به عنوان فریب کلاسیک دیپلماتیک شناخته میشود. |
| جنگ خلیج فارس و قطعنامههای سازمان ملل (۱۹۹۱) | مذاکرات با صدام حسین برای خروج از کویت، با قول آمریکا برای عدم پیشروی به بغداد. | بوش پدر قول داد جنگ محدود بماند، اما تحریمهای طولانیمدت و “منطقه پرواز ممنوع” را اعمال کرد، که صدام آن را فریب میدانست و منجر به تهاجم ۲۰۰۳ شد. |
| معاهده ورسای و وعدههای ویلسون (۱۹۱۹) | “۱۴ نکته” ویلسون برای صلح عادلانه پس از جنگ جهانی اول، با قول عدم تحمیل شرایط سخت بر آلمان. | آمریکا معاهده را تصویب نکرد و به جامعه ملل نپیوست، که منجر به انزواگرایی شد و زمینه جنگ جهانی دوم را فراهم کرد. آلمان آن را فریب دیپلماتیک نامید. |
9-جنگ اقتصادی Economic Warfare چیست
جنگ اقتصادی یعنی استفاده از ابزارهای اقتصادی مانند تحریمها برای تضعیف اقتصاد دشمن. تصور کنید مثل قطع کردن پول جیبی کسی برای کنترل او.
این روش برای کاهش قدرت دشمن بدون جنگ نظامی استفاده میشود. هدف آن فشار برای تغییر رفتار است.
10-جنگ فرهنگی Cultural Warfare چیست
جنگ فرهنگی یعنی رقابت بین گروهها برای تحمیل ارزشها و باورهای خود بر دیگران. تصور کنید مثل یک مسابقه برای اینکه فرهنگ شما غالب شود.
این روش برای تغییر هویت اجتماعی استفاده میشود. هدف آن حفظ یا گسترش فرهنگ خود است.
مثال عینی آن را می توان در ایران به وضوح دید. در طی 40 سال کاری کردند که خیلی از ایرانی ها دوست دارند شبیه آمریکایی ها باشند. تا جایی که امروز در ایران جشن ها و مراسم آمریکایی مثل هالووین گرفته می شود.

شاید پیش خودت بگویی که خب حالا مثلا یک هالووین گرفتن چه اشکالی دارد؟ مگر بد هست مردم خوشحالی کنند؟
نه خوشحالی کردند هیچ اشکالی ندارد و اصلا موضوع این نیست. مسئله این است که وقتی یک فرهنگ تازه جایِ فرهنگ اصلی را میگیرد، یعنی نفوذ و تغییر باورها در جامعه به حدی رسیده که میتواند نشانهای از شکنندگی آن باشد. چنین وضعی پیام میدهد که عملیات روانی تا چه اندازه موفق بوده و جامعه چه میزان پتانسیل و آمادگی برای مراحل بعدیِ اقدام دارد.
11-جنگ روایت ها Narrative Warfare چیست
جنگ روایتها یعنی استفاده از داستانها برای شکلدادن به باورها و نگرشها؛ چیزی شبیه نوشتن یک کتاب که در آن، زاویهدید دلخواهتان را ترویج میکنید.
این شیوه برای کنترل فضای رسانهای و هدایت برداشت عمومی بهکار میرود. هدف اصلی آن تغییر در برداشتها و تصورات مردم است.
اهمیت ماجرا تا جایی است که اسراییل در حمله ۱۲روزه به ایران تلاش کرد ساختمان صداوسیما را هدف قرار دهد و از شرایط فیلترینگ اینترنت استفاده کند تا در صورت نفوذ به مرکز پخش، حتی برای چند دقیقه روایت دلخواهش از پیروزی را منتشر کند؛ اقدامی که میتوانست روحیه مردم را فروبپاشد و به عناصر وابسته به خود در داخل کشور قدرت و جسارت بیشتری بدهد.

12-جنگ عملیات تاثیرگذاری Influence Operation چیست
جنگ عملیات تأثیرگذاری یعنی استفاده هماهنگ از مجموعهای از ابزارها و روشها برای تغییر دادن نظر یا رفتار یک گروه. یک جورایی شبیه یه کمپین تبلیغاتی گستردهست که همهچیزش با هم هماهنگ شده.
معمولاً در حوزههای سیاسی یا نظامی به کار میره و هدفش اینه که افکار عمومی رو در جهتی مشخص هدایت یا شکل بده.
بطور مثال می توان به کمپین های اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد که با تخریب سعید جلیلی سعی کردند نگاه مردم را به او عوض کنند. حتما این جمله را شنیده ای که “اگر جلیلی بیاد جنگ می شه!” و یا تخریب های دیگری که انجام دادند.


13-جنگ تبلیغاتی یا پروپاگاندا Propaganda Warfare چیست
جنگ تبلیغاتی یا Propaganda Warfare به مجموعه اقداماتی گفته میشود که یک دولت، گروه یا سازمان با استفاده از پیامها و روایتهای هدایتشده، تلاش میکند برداشتها، احساسات و نگرشهای مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد.
هدف اصلی این نوع جنگ، ایجاد برتری روانی، تضعیف اراده طرف مقابل، یا شکلدهی افکار عمومی در جهت مطلوب است. این فرایند معمولاً در کنار اقدامات سیاسی، اقتصادی یا نظامی انجام میشود.
در جنگ جهانی دوم قدرتهای درگیر از پوسترها، رادیو، سینما و روزنامهها برای جهتدهی افکار عمومی استفاده میکردند. بهطور مثال، دولتها پوسترهایی منتشر میکردند که دشمن را بیرحم و تهدیدآمیز نشان میداد تا روحیه مقاومت در میان شهروندان خود تقویت شود و حمایت عمومی برای ادامه جنگ حفظ گردد.
در یک بحران سیاسی میان دو کشور، یکی از دولتها ممکن است از طریق رسانههای بینالمللی، شبکههای خبری و پیامهای رسمی، روایتهایی منتشر کند که نشان دهد کشور مقابل آغازگر بحران بوده است. هدف چنین اقداماتی، ایجاد تصویری منفی از طرف مقابل در افکار عمومی جهان و کسب مشروعیت برای مواضع خود است.

نمونه دیگر آن پوستر های اسراییلی بود که در سراسر اسراییل و در اکثر شهرهای پر جمعیت اروپا و آمریکا بخش شده بود با این عنوان که “آدم ربایی شده”. هدف این پروپاگاندا هم مشخص بود: بدست آوردن اعتماد عمومی برای حملات وحشیانه و کودک کشی هایی که در غزه انجام می دهند.
14-جنگ اطلاعات غلط Disinformation Warfare چیست
جنگ دیساینفورمیشن یعنی پخش عمدی اطلاعات غلط برای فریب. تصور کنید مثل شایعهپراکنی دروغین.
این روش برای ایجاد سردرگمی استفاده میشود. هدف آن تضعیف اعتماد است.
تا دلت بخواهد این نوع جنگ علیه ایران توسط عناصر خارجی و همچنین خود فروخته داخلی اتفاق می افتد. بعید می دانم این مورد نیاز به مثال یا نمونه داشته باشد چون قطعا میلیون ها مورد همین الان در ذهن داری.
شبکه منوتو، ایران اینترنشال، بی بی سی فارسی و… فقط برخی از رسانه هایی هستند که در این زمینه فعالیت دارند. از نمونه های داخلی می توان به سریال تاسیان اشاره کرد.

پیشنهاد نمی کنم این سریال را ببینید اما اگر دیده باشید به وضوح متوجه می شوید این سریال برای سفید شویی ساواک و تخریب چهره انقلاب اسلامی ساخته شده است.
